متوکل عباسی
اطلاعات شخصی | |
---|---|
نام | ابوالفضل جعفر بن معتصم |
لقب | متوکل |
پدر | معتصم عباسی |
فرزندان | محمد، ابوعبدالله، ابراهیم |
دین | گرایش به اهل حدیث |
حکومت | |
سمت | دهمین خلیفه عباسی |
سلسله | عباسیان |
آغاز حکومت | ۲۳۲ ق |
پایان حکومت | ۲۴۷ ق |
همزمان با | امام هادی(ع) |
مرکز حکومت | سامرا |
اقدامات مهم | ویران کردن حرم امام حسین |
پیش از | منتصر عباسی |
پس از | هارون واثق |
مُتَوکِّل عَبّاسی، ابوالفضل جعفر بن معتصم (حکومت:۲۳۲-۲۴۷ق)، دهمین خلیفه عباسی بود که ۱۵ سال حکومت کرد. او در سال ۲۳۶ق، دستور داد حرم امام حسین (ع) را ویران کنند و خانههای اطراف آن را با خاک یکسان سازند و در آن زمینها کشاورزی کنند. بدرفتاری متوکل با آل علی، موجب اعتراضاتی شد، اما به دلیل جو امنیتی حاکم بر جامعه، به شورش و اعتراض عمومی نینجامید. او بر خلاف مأمون و معتصم عباسی، معتقد به قدیم بودن قرآن بود و بحث و جدلها درباره خلق قرآن را پایان داد. او معتزلیان را منزوی، و حمایت ویژهای از اهل حدیث کرد. در دوران او، مرکز خلافت از بغداد به دمشق و سپس به سامرا منتقل شد.
زندگی و خلافت
جعفر بن معتصم، در ۲۰۶ق در فمالصلح، نزدیک واسط عراق متولد شد. او فرزند معتصم عباسی(حکومت:۲۱۸ ـ ۲۲۷ق) و نوه هارون الرشید(حکومت:۱۷۰ ـ ۱۹۳ق) بود و در ۲۲۷ق از سوی برادرش واثق، خلیفه عباسی، امیرالحاج شد. از زندگی او تا پیش از رسیدن به خلافت عباسی، اخبار دقیقی در دست نیست. پس از درگذشت واثق در سال ۲۳۲ قمری، جعفر بن معتصم از سوی سرداران ترک و بزرگان دولت عباسی به خلافت برگزیده شد و به پیشنهاد احمد بن ابی داود، المتوکل علی الله خوانده شد. این اولین بار در تاریخ اسلام بود که ترکان در تعیین خلیفه دخالت کردند و موفق شدند شخص مورد نظر خود را خلیفه کنند.
متوکل عباسی سه فرزندش، محمد، ابوعبدالله و ابراهیم را ولیعهد کرد و بخشهایی از سرزمینهای اسلامی را به آنها سپرد. محمد با لقب منتصر، ولیعهد خلیفه عباسی شد، ابوعبدالله با لقب معتز، ولیعهد منتصر و ابراهیم با لقب مؤید، ولیعهد معتز شد. حکومت مصر و مغرب به منتصر، خراسان و عراق عجم به معتز و شامات و ارمنستان و آذربایجان به مؤید سپرده شد. با این حال این سه در سامرا ساکن بودند و منشیانی منصوب از سوی متوکل برای اداره سرزمینهای اسلامی فرستاده شدند. برخی از مورخان، این اقدام متوکل را در راستای تضعیف قدرت و نفوذ ترکانی دانستهاند که در دوره خلافت معتصم و واثق، بخشهایی از سرزمینهای تحت حکومت عباسیان را در دست داشتند.
متوکل پس از چندی منتصر را از ولایتعهدی خلع کرد و معتز را جانشین او ساخت. برخی این کار را ناشی از علاقه متوکل به مادر معتز دانستهاند. در جریان توهین آشکار متوکل به علی بن ابیطالب، منتصر در برابر پدرش ایستاد و برخی همین اقدام او را هم از دلایل عزل از ولیعهدی میدانند.
متوکل عباسی در سال ۲۴۷ قمری تصمیم گرفت منتصر و سرداران ترک را که با هم متحد شده بودند، از بین ببرد. ترکان مطلع شدند و با پشتیبانی منتصر، شبی در مستی متوکل، او را در سامرا، مقر خلافتش، کشتند.
تبارنامه بنیعباس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
اقدامات
احضار امام هادی (ع) به سامرا
متوکل عباسی، در نامهای احترامآمیز خطاب به امام هادی (ع)، از او خواست با هر کسی از خانواده و دوستان خود که میخواهد، به سامرا برود. امام دهم شیعیان، در سال ۲۳۴ قمری، از مدینه به سامرا هجرت کرد و تا پایان عمر در آن شهر ماند. بر اساس گزارشهای تاریخی، در وقت ورود امام (ع) به سامرا، محل اسکان وی از سوی دستگاه خلافت، مکانی نامناسب و محل تردد افراد ناصالح بود.
در طول اقامت امام هادی (ع) در سامرا، بارها خانه او مورد بازرسی مأموران حکومتی قرار گرفت و هر بار مأموران بی آنکه چیزی بیابند، بازمیگشتند. هر گاه مأموران به خانه وی میرفتند، امام در نهایت آرامش و بیاعتنایی با آنها برخورد میکرده و حتی برای آنها شمع روشن میکرده است تا بتوانند خانه را کاملا بازرسی کنند.
فشار بر شیعیان
به گفته ابوالفرج اصفهانی، متوکل در بدرفتاری با خاندان علوی، گوی سبقت از تمامی خلفای عباسی ربود و هر کسی را که گمان میکرد طرفدار و دوستدار علی و آل علی است نابود و اموالش را مصادره میکرد.
متوکل عباسی، مقرری علویان سامرا را که در زمان واثق برقرار بود، قطع کرد و آنها را از سامرا پراکنده ساخت. ملک فدک را که از زمان مأمون به علویان پس داده شد، از آنها گرفت.
متوکل در نامهای به حاکم منصوب خود در مصر، فشار بر شیعیان را به شکل بیسابقهای افزایش داد؛ عدم اجازه ملکیت به شیعیان و عدم جواز برخورداری از بیش از یک برده، برخی از این موارد بود. او همچنین از حاکم مصر خواست اگر دعوایی میان یک علوی و یک غیرعلوی درگرفت، قاضی ابتدا سخن غیرعلوی را بشنود و در هر حال ادعای او را بپذیرد و سخن علوی را نشنود.
محمد بن فضل جرجرایی و عبیدالله بن یحیی بن خاقان، دو وزیر او بودند که گفته شده هر دو از دشمنان سرسخت خاندان امام علی (ع) بوده و سیاستهای ضدشیعی داشتند. وضعیت نامناسب شیعیان در دوره متوکل عباسی در حالی بود که آنها در زمان سه خلیفه قبل از او، یعنی مأمون و معتصم و واثق، از آزادی نسبی برخوردار بودند.
بهدستور متوکل، ابوعبدالله محمد بن صالح زندانی شد، حسن بن زید ملقب به داعی کبیر که به طبرستان و دیلم پناهنده شد، و یحیی بن عمر که با وجود آنکه گروهی را برای قیام جمع کرده بود، اما گرفتار شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
ویران کردن مزار امام حسین (ع)
متوکل عباسی در سال ۲۳۶ قمری دستور تخریب و ویرانی قبر حسین بن علی (ع) را صادر کرد. دیزج، یهودی تازهمسلمان را مأمور این کار کرد. قبر امام حسین (ع) و سایر قبور اطراف آن تا حدود دویست جریب ویران شد، زمینها شخم زده شد و در آن زراعت کردند و هر کسی برای زیارت به آن مکان میرفت، دستگیر میشد.
تخریب مزار امام حسین (ع)، مسلمانان را آزردهخاطر ساخت؛ تا آنجا که مردم بغداد شعارهایی علیه متوکل بر در و دیوار مساجد نوشتند و شاعران با سرودن اشعاری به هجو او پرداختند.
جانبداری از اهل حدیث
متوکل عباسی بر خلاف سه خلیفه پیشین یعنی مأمون، معتصم و واثق، از معتزله رویگردان شد و عقاید اهل حدیث را گسترش داد. او در سال ۲۳۴ قمری، مناظره و بحث درباره حدوث یا قدیم بودن قرآن کریم و سایر عقاید دینی را ممنوع کرد. همچنین آزمونهای عقیدتی را لغو کرد و کسانی که در گذشته به دلیل امتناع از پذیرش عقیده معتزله زندانی شده بودند، را آزاد ساخت و به آنها جوایزی داد. متوکل سپس از محدثان و فقیهان ضد اعتزال خواست در مساجد بنشینند و احادیثی در ردّ معتزله بیان کنند.
متوکل عباسی، مناظره درباره کلام خداوند و سایر عقاید دینی را ممنوع کرد. او در سال ۲۳۴ قمری، فرمانی صادر کرد که بر اساس آن، کسانی که در امور دینی مناظره کنند، تحت تعقیب خواهند بود. او همچنین تفتیش عقاید را که از زمان مأمون رایج شده بود، برداشت و مردم را به تقلید و تسلیم در برابر اهل حدیث واداشت. متوکل، احمد بن ابی داود معتزلی را عزل کرد؛ او از یاران نزدیک مأمون بود و بنابر اسناد تاریخی، مأمون تحت تاثیر او، عقیده معتزله را بر جامعه تحمیل کرد. برکناری چهرههای معتزلی و مصادره اموال آنها، اقدام دیگر متوکل برای تضعیف معتزله و تقویت اهل حدیث بود.
متوکل در سال ۲۳۷ قمری، اصل مخلوق بودن قرآن را که از عقاید اصلی معتزلیان بود، بدعت در دین دانست و اعلام کرد که صاحبان این عقیده را به جرم ارتداد تعقیب خواهد کرد. متوکل عباسی، مذهب اهل سنت را مذهب رسمی حکومت اعلام کرد و به همین موازات، بر شیعیان، معتزله و خوارج سخت گرفت و آنها را منزوی ساخت.
فشار بر اهل ذمه
متوکل عباسی در سال ۲۳۵ هجری قمری فرمانی صادر کرد و دستور داد که اهل ذمه باید عباهای عسلی بپوشند و هر کس از آنها که عبا نمیپوشد، باید دو وصله به رنگ عسلی به اندازه یک وجب در یک وجب روی جامهاش بدوزد. به دستور او، همه اهل ذمه باید بر کلاههای خود نوارهایی میدوختند که همرنگ کلاه نباشد و کاملا مشخص باشد. بر این اساس، اهل ذمه از سوار شدن بر اسب و یابو منع شدند، در هیچ کار دولتی و حکومتی به کار گرفته نشدند، حق ساختن کلیسا و معبد جدید از آنها سلب شد و قبور آنان باید مساوی با سطح زمین ساخته میشد. جرجی زیدان، نویسنده کتاب تاریخ تمدن اسلام، این رفتار متوکل با اهل ذمه را ناشی از همراهی مسیحیان حمص با مسلمانان در شورش علیه والی متوکل در حمص دانسته است.
با وجود فشار کمنظیر متوکل بر اهل ذمه، برخی از دانشمندان مسیحی، در دستگاه خلافت خدمت میکردند؛ از جمله حنین بن اسحاق (طبیب و منجم)، اسرائیل طیفوری و بختیشوع بن جبرائیل.
پانویس
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۱۰۷.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۲.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۱۰۷.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۲.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۲.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۲.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۳ و ۵۴.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۴.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۳ و ۶۴.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۴.
- ↑ اوحدی حائری، اوضاع شیعیان در دوره متوکل عباسی، در مجله شیعهشناسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۴.
- ↑ اوحدی حائری، اوضاع شیعیان در دوره متوکل عباسی، در مجله شیعهشناسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۴ و ۱۵.
- ↑ اوحدی حائری، اوضاع شیعیان در دوره متوکل عباسی، در مجله شیعهشناسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۲.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۳.
- ↑ اوحدی حائری، اوضاع شیعیان در دوره متوکل عباسی، در مجله شیعهشناسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۷ و ۱۸.
- ↑ اوحدی حائری، اوضاع شیعیان در دوره متوکل عباسی، در مجله شیعهشناسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۲.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۰.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۳ و ۶۴.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۲.
- ↑ اوحدی حائری، اوضاع شیعیان در دوره متوکل عباسی، در مجله شیعهشناسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۷.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۸۵ و ۸۶.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۵.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۵.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۵.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۵.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۱۰۹.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۸ و ۵۹.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۹.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۹.
- ↑ پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۹.
- ↑ مأمون، معتزله را مذهب رسمی دولت اعلام کرد.(خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۸۵.) او حتی پیش از خلافت خود و در زمان هارون، اعتقادات معتزلیاش را پنهان نمیکرد.(خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۸۶.) در زمان خلافت خود، برای گسترش عقاید معتزله، فرمانهای حکومتی صادر کرد و از جمله در سال ۲۱۲ق، تحت نفوذ ابن ابی داود معتزلی، فرمانی صادر کرد و اعتقاد به حادثبودن خلق قرآن را اجباری کرد. او این موضوع را ملاک گزینش در انتصاب کارگزاران و امیران لشکر و قاضیان ساخت.(خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۸۵.) این اقدام مأمون، با شکنجه، آزار و تحقیر مخالفان حدوث قرآن همراه بود و احمد بن حنبل، پیشوای مذهب حنبلی، از مشهورترین قربانیان آن بود. به دلیل محنت و رنج احمد حنبل، این دوران را عصر محنت نامیدهاند. این رفتارها در عصر معتصم و واثق عباسی نیز ادامه یافت.(خضری، تاریخ خلافت عباسی، بهار ۱۳۸۴، ص ۸۵ و ۸۶.)
- ↑ حمایت متوکل از فقیهان اهل سنت و هماهنگی او با عقاید آنان، سبب شد که او، هم در زمان حیات و هم پس از آن، در میان اهل سنت، احیاگر سنت پیامبر و پاککننده دین از بدعتها شناخته شود.(پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۸.)
- ↑ حُمص شهری باستانی که به یونانی اِمِسا نام دارد، سومین شهر بزرگ سوریه است.این شهر در غرب سوریه قرار دارد و مرکز استان حُمص به حساب میآید.در عصر متوکل از شهرهایی بوده که چون حلب و دمشق ناآرام بوده است.
منابع
- پرسنده، محمد اعظم، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، شماره ۲۱، ص ۴۹-۷۰.
- خضری، سید احمدرضا، تاریخ خلافت عباسی: از آغاز تا پایان آل بویه، تهران، انتشارات سمت، چاپ پنجم، بهار ۱۳۸۴.
- طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ترجمه حجت الله جودکی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ ششم، بهار ۱۳۹۰.